علی - امیر - ایلیاعلی - امیر - ایلیا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات سه قلوها

بدون عنوان

سلام علیکم... با چند تا عکس جدید از یکسالگی بچه ها اومدیم فعلا فقط عکسای گوشی رومیتونم بزارم...اما یه عالمه عکس قشنگ دیگه هم هست که هر موقع وقتم آزاد بود باید حجمشونو کم کنم بزارم...عکسای دیدنی!!! دو سه ماه پیش بود که دیگه شیطونیهای امیر اوج گرفت( اینجا آخرش با مخ خورد زمین) کم کم علی و ایلیا هم شروع کردن به تبعیت ( مهمونی خونه خاله بزرگه - تهران - دارن میرن خونه همسایه بالایی) راستی اینم پسرخاله س( داش محسن) یکی از دوقلوهای ارشد   از اونجایی که سرما خورده اینقدر مؤدب نشسته ها وگرنه از دیوار راست میره بالا این سه تا حسابی از این کلاغه میترسن، تا آقا کلاغه رو صدا میکنیم سه تایی بر میگردن رو دیوار با ترس و ...
10 شهريور 1391

تنها نوه دختری

سلام شب بخیر درسته دیر اومدم ولی اومدم من فاطمه(ساینا) کامیاب تنها نوه دختر خاندان کامیاب هستم شاید بگید چه حسی داره باید بگم یه حسی داره دیگه . یادش بخیر قدیما من خودم وبودم خودم ، آقا یه دفعه خدا  چهار تا نوه دیگه به این خاندان عطا کرد (خدارا شکر) هادی امیر ایلیا و علی کوچولو حالا من باید براهمشون شعرو قصه و ...بگم خیلی خوشحالم که بچه ها اومدن این روزا خیلی روزای خوبی برای خانواده ماست کانون خانواده با بودن بچه ها گرمتر از قبل شده و همه خدا را شاکرند . در پایان دعا می کنم سایه آقاجون و آنا همیشه بالا سرما بچه ها باشه چون اونا برکت خونه ما هستن .   هادی ، ایلیا ، امیر و علی دوستتون دارم .  اینم آدرس وبلاگم...
12 بهمن 1390